سفر همدان
پنج شنبه ای که گذشت به اتفاق َآقا پسر رفتیم همدان و علیصدر سفر خیلی خوبی بود ولی آقا پسر یه کمی بدقلقی کرد و هی با مامان و بابا قهر میکرد ، یه بار موقع ناهار قهر کرد و چون شرئع کرد به داد کشیدن از رستوران بردمش بیرون و گفتم هر وقت داد و بیدادت تموم شد بیا تو . اونم دم در ایستاد و هر چی منتظر شدیم داخل نیومد. آخرشم خودم رفتم دنبالش آقای یه دنده رو آوردم توی رستوران اول رفتیم علیصدر و همونجا آقا مهدیار رو بردیم شهربازی (که البته یکی دوتا بیشتر بازی نداشت) و بعد ناهار رفتیم تا مثلاً بخوابیم که آقا مهدیار انرژیک شده بود و فقط نیم ساعت آخر یعنی 5 تا 5/5 رو خوابید و بعدش بلیط غار رو رزرو کرده بودیم و به زور بیدارش کردیم و بردیم کلی...